خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش / بنماند هیچش الّا هوس قمار دیگر

ساخت وبلاگ
_ تو بخون

_ نه تو بخون

_ نه تو

_ تو

_ اصن سنگ کاغذ قیچی کنیم

_ باشه

.

.

.

(بعد از شش بار عین هم سنگ کاغذ قیچی آوردن)

_ عدد بیاریم. اگه زوج اومد تو بخون، اگه فرد اومد من.

(بعد از عدد یکسان آوردن)

_ئه چرا اینجوری شد؟ من سعی کردم مخالف چیزی که تو ذهنم بود بیارم که مثل تو نشه باز. تو چی کار کردی تو ذهنت؟

_ من چون می‌دونستم مثل هم میاریم، گفتم اگه زوج شد تو بخون.:))

_قبول نیست جر زدی. من نمی‌خواام.

_ باشه دوباره عدد بیاریم، اگه زوج شد من می‌خونم.

(هر دو زوج نشان می‌دهیم)

_ نههه قبول نیست یه بار دیگه بکنیم، اگه زوج شد تو بخون.

_ نه خیر زرنگی؟! مثل هم میاریم باز.

_ پس اصلاً تخته بازی کنیم، هر کی برد اون بخونه؟

_ چون میدونی من همیشه می‌برم؟! اینجوری عملا میشه بازیِ باختن.

_خب خوبه باحاله.

_ پس مسابقۀ باختن بدیم با هم.

(مسابقۀ باختنمان یک ساعت طول می‌کشد، و به خواندن عهد عتیق نمی‌رسیم)

هذیانات...
ما را در سایت هذیانات دنبال می کنید

برچسب : خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش,خنک آن قمارباز,تفسیر خنک آن قماربازی,شعر خنک آن قماربازی,معنی شعر خنک آن قماربازی, نویسنده : hazyanatemana بازدید : 267 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 11:38